کد خبر: 1296208
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
نباید انتظار داشت که امریکا به راحتی و بدون دریافت امتیازات اساسی به سمت عادی‌سازی روابط با حکومت طالبان برود، مگر اینکه آنها تغییر جدی در سیاست منطقه‌ای و اقتصادی خود به خصوص با چین، روسیه و ایران اعمال کنند
ذبیح‌الله کابلی

جوان آنلاین: تلاش‌های طالبان برای عادی‌سازی روابط با غرب و به خصوص امریکا در طول نزدیک به چهار سال گذشته به عنوان یک اصل ثابت در سیاست خارجی حکومت سرپرست افغانستان ادامه داشته است. هرچند رهبر مذهبی طالبان به لحاظ باور‌ها و ارزش‌های ملی و اسلامی در افغانستان، همواره دیدگاه‌های تند و انتقادی نسبت به سیاست‌های امریکا و غرب و عدم نیاز به عادی‌سازی روابط با آنها به خصوص در برابر عقب‌نشینی از ارزش‌ها و باور‌های اسلامی داشته، اما تلاش برای بهبود روابط از سوی کابل همواره و بدون وقفه ادامه داشته است. بعد از بیم و امید‌هایی که در دولت دونالد ترامپ برای طالبان ایجاد شد و سپس سفر اولین هیئت رسمی امریکا به کابل و آزادی دو زندانی امریکایی پس از آن سفر اخیر وزیر امورخارجه طالبان به قطر به عنوان میانجی‌گر ثابت و فعال بین طالبان و امریکا می‌تواند تلاش دیگری برای بهبود روابط با امریکا باشد، اما آیا با توجه به ماهیت سیاست‌های امریکا این تلاش‌ها به نتیجه خواهد رسید؟
 
بیش از سه دهه از ظهور پدیده‌ای به نام طالبان در افغانستان می‌گذرد، گروهی که از دل بحران‌های داخلی، سیاست‌های دوگانه قدرت‌های منطقه‌ای و حمایت‌های نهاد‌های اطلاعاتی بیرون آمد و خیلی زود به یکی از بازیگران تعیین‌کننده صحنه افغانستان بدل شد. روابط این گروه با ایالات متحده، از ابتدای پیدایش تاکنون فراز و فرود‌های متعددی را تجربه کرده است. از نگاه امنیتی تا تعامل سیاسی، از دخالت نظامی تا مذاکره پشت در‌های بسته و از خروج نیرو‌های امریکایی تا بن‌بست دیپلماتیک فعلی. 
 تنش و درگیری از کابل ۱۹۹۶ تا سقوط ۲۰۰۱
در سال‌های پایانی دهه ۹۰ میلادی، طالبان با تصرف کابل حکومت اسلامی خود را اعلام کرد. امریکا و اغلب قدرت‌های جهانی حاضر به شناسایی این حکومت نشدند، اما نشانه‌هایی از نقش آنها در ایجاد این گروه وجود داشت. حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، نقطه عطفی در روابط امریکا و طالبان بود؛ امریکا به‌عنوان پاسخ به حمایت طالبان از القاعده، عملیات نظامی گسترده‌ای را در افغانستان آغاز کرد که منجر به سقوط حاکمیت این گروه شد. دو دهه بعد، طالبان به‌عنوان گروه شورشی در برابر حضور نظامی امریکا و دولت‌های مورد حمایت آن مقاومت مسلحانه کرد. 
 توافق دوحه، نقطه چرخش
با تشدید بن‌بست سیاسی و ناکامی نهاد‌های تحت حمایت غرب در کابل، واشینگتن در دولت ترامپ راه گفت‌و‌گو با طالبان را در پیش گرفت. در توافق دوحه (۲۰۲۰)، امریکا متعهد به خروج نظامیان شد و طالبان وعده مقابله با گروه‌های تروریستی را داد. با وجود خروج غیرنظم‌یافته و شتاب‌زده امریکا در سال ۲۰۲۱، طالبان بدون درگیری گسترده وارد کابل شد و قدرت را دوباره در دست گرفت. 
 بایدن: تعامل مشروط، نه شناسایی
با روی کار آمدن دولت بایدن، سیاستی محتاطانه و مشروط در قبال طالبان در پیش گرفته شد. امریکا برخلاف توافقاتی که در دوحه داشت، حکومت طالبان را به رسمیت نشناخت، اما کمک‌های بشردوستانه از مسیر نهاد‌های بین‌المللی ادامه یافت. همزمان، میلیارد‌ها دلار از دارایی‌های بانک مرکزی افغانستان همچنان مسدود ماند؛ بخشی در صندوق امانی در سوئیس صرف امور انسانی شد، اما بخش عمده آن به عنوان ابزار فشار باقی مانده است. 
 بازگشت ترامپ، تردید و امید
با آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در ۲۰۲۵، برخی در کابل به تحرک تازه در روابط با امریکا امیدوار شدند. ترامپ که سابقه تعامل مستقیم با طالبان را دارد، نشان داد که اهل مصالحه‌های تاکتیکی است. با این حال، سیاست‌های ریاضتی ترامپ در کمک‌های خارجی، از جمله قطع کمک‌های انسانی به افغانستان، فشار فزاینده‌ای بر اقتصاد فروپاشیده افغانستان وارد کرد. 
از سوی دیگر، طالبان که در طول این سال‌ها تلاش کرده چهره‌ای واقع‌گرایانه‌تر در سطح جهانی ارائه دهد، اکنون بیش از پیش به دنبال خروج از انزوای بین‌المللی است. 
در این دوره، طالبان بار‌ها برای بهبود روابط پیام‌هایی صریح و غیرصریح ارسال کرده، اما پاسخی رسمی دریافت نکردند. آزادسازی دو گروگان امریکایی در ماه‌های اخیر، بدون دریافت امتیاز مشخص، از جمله نشانه‌های آشکار تمایل بیشتر طالبان به عادی‌سازی روابط با دولت ترامپ بود که با میانجی‌گری زلمی خلیل‌زاد صورت گرفت و در نتیجه به اولین سفر یک هیئت رسمی از امریکا به کابل در ۵/۳ سال گذشته منتهی شد. در این زمینه، زلمی خلیل‌زاد که از پیدایش طالبان تا توافق دوحه و پس از آن، تاکنون نقش بی‌بدیلی در تعامل و ارتباط با طالبان داشت، نقش مؤثر و تازه‌ای را آغاز کرده است. 
 سفر متقی، امیدی تازه یا تکرار گذشته؟
در روز‌های اخیر، مولوی امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان به دوحه سفر کرد و در مصاحبه‌ای با شبکه الجزیره، بار دیگر بر تمایل طالبان برای بهبود روابط با امریکا تأکید کرد. این سفر و مصاحبه در راستای تلاش‌های مستمر طالبان برای ارسال پیام‌های مثبت به واشینگتن ارزیابی می‌شود. 
قطر، به عنوان میزبان دفتر سیاسی طالبان از سال ۲۰۱۳ و محل امضای توافق دوحه در ۲۰۲۰، نقش کلیدی در میانجی‌گری بین طالبان و امریکا ایفا کرده است. این کشور با میزبانی مذاکرات و تسهیل تبادل زندانیان، جایگاه خود را به‌عنوان واسطه‌ای مورد اعتماد در تعاملات پیچیده بین‌المللی تثبیت کرده است. هرچند شاخه‌های مختلفی از طالبان از جمله شبکه حقانی تلاش کردند از نقش و جایگاه دیگر کشور‌ها از جمله امارات متحده عربی و عربستان برای ارسال پیام‌های تازه و مثبت به دولت دونالد ترامپ استفاده کنند، اما قطر و دوحه به خصوص برای تیم ملا برادر و دفتر سیاسی طالبان در قطر که مولوی امیرخان متقی نیز جزء آن است، اهمیت و جایگاه ویژه و مثبت خود را داشته و دارد. 
البته به نظر می‌رسد در سفر هیئت امریکایی به کابل، آزادی دو زندانی این کشور و به ویژه حذف اعضای ارشد شبکه حقانی از لیست سیاه تحت پیگرد امریکا، امارات متحده عربی و عربستان، نقش قابل توجهی در میانجیگری بین طالبان و امریکا بازی کردند. 
با وجود این تلاش‌ها، هیچ نشانه مثبتی حداقل در بعد رسانه‌ای در نوع نگاه و سیاست امریکا در قبال طالبان دیده نمی‌شود، بلکه دولتمردان امریکایی از جمله رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آن، به خصوص با توجه به خروج ننگین از افغانستان و بجا ماندن میلیارد‌ها دلار تسلیحات که به دست طالبان افتاده، همچنان از ادبیات سخیفی علیه آنها استفاده می‌کنند. قطعاً نباید انتظار داشت که امریکا به راحتی و بدون دریافت امتیازات اساسی به سمت عادی‌سازی روابط با حکومت طالبان برود، مگر اینکه آنها تغییر جدی در سیاست منطقه‌ای و اقتصادی خود در طول نزدیک به چهار سال گذشته به خصوص با چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران اعمال کنند به نوعی، همانند نظام قبلی افغانستان سرسپرده و متحد منطقه‌ای آن باشند، تغییری که بدون حمایت همسایگان و قدرت‌های مطرح منطقه‌ای، به انزوای بیش از پیش طالبان در حصار تحریم‌های شدید امریکا و حتی سقوط مجدد آنها منجر خواهد شد. پس کلید مشکلات، نه در تعامل خوشبینانه با امریکا که در تقویت و تداوم رویکرد منطقه‌ای چهار سال گذشته است. 
 الگویی از شرق ایران
در چنین شرایطی، طالبان ناگزیر به بازنگری راهبردی در سیاست خارجی خود هستند. واقعیت این است که راهبرد‌های دیپلماتیک آنها در تعامل با غرب، به‌ویژه امریکا، تاکنون دستاورد محسوسی نداشته است. در این بن‌بست، مدل مقاومت راهبردی ایران در برابر امریکا می‌تواند برای طالبان آموزنده باشد. 
ایران، با تکیه بر ساختار حکمرانی مقاوم توانسته است در برابر فشار‌های گسترده امریکا جایگاه منطقه‌ای خود را حفظ و حتی تقویت کند. تمرکز بر توسعه داخلی، دیپلماسی چندجانبه در سطح منطقه‌ای و عدم شرط‌بندی صرف بر غرب، از مؤلفه‌هایی است که طالبان می‌توانند با بومی‌سازی آن، از وضعیت شکننده کنونی خارج شوند. 
 نتیجه‌گیری
طالبان امروز با واقعیتی روبه‌روست که طالبان ۱۹۹۶ هرگز تجربه نکرد. اگرچه آنها بر افغانستان مسلطند، اما انزوای سیاسی و فشار‌های اقتصادی می‌تواند این سلطه را فرساینده کند. تلاش برای عادی‌سازی روابط با امریکا تاکنون ثمری نداشته و حتی با وجود ارسال پالس‌های مثبت، پاسخی دریافت نشده است. در چنین فضایی، الگوبرداری از تجربه ایران در مواجهه با غرب، شاید تنها مسیر ممکن برای بقای طالبان در ساختار قدرت باشد؛ مشروط به آنکه بتوانند ساختار درونی خود را بازتعریف و ظرفیت‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیپلماتیک خود را به‌درستی فعال کنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار